حجت اشرفزاده: همراه مردم بودن را از محمدرضا شجریان آموختم
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۴۷۱۹۱
ایران اکونومیست - به گزارش ایران اکونومیست؛ حجت اشرف زاده یکی از خوانندههای محبوب این روزهای بازار موسیقی ایران است که نامش برای اولینبار با قطعه «ماه و ماهی» بر سر زبانها افتاد و توانست شهرت بسیاری را به دست آورد.
اشرف زاده که از سوی مردم عنوان خواننده عاشقانهها را دریافت کرده، نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی هم بیتفاوت نبوده و همیشه همراه با مردم بوده است، همانطور که در انتخابات سال گذشته با قطعه «دوباره ایران» مردم را همراهی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این هنرمند که مدتی است تنها تک آهنگ هایی از او شنیده ایم، درباره برنامههایش در حوزه موسیقی و همچنین مسایل و رویدادهای این حوزه گفتگو کردهایم که میخوانید.
اگرچه در چند وقت اخیر شاهد انتشار تک آهنگهایی از شما بودهایم، ولی آلبوم یا کنسرتی از شما ندیدیم. آیا انتشار تک آهنگ را به انتشار آلبوم ترجیح می دهید یا برنامه دیگری دارید؟ برنامه کاری آیندهتان به چه صورت است؟
آلبوم تازهام به نام «وقت عاشقی» آماده انتشار است که دوازدهم یا چهاردهم آذر که همزمان با تولدم هست منتشر خواهد شد، به فاصله یک هفته تا ده روز هم در برج میلاد کنسرت تهران را خواهیم داشت و پس از آن تعدادی اجرا در شهرستانها.
طبق برنامهریزی که داشتیم اینگونه بوده است و تقریبا سه سال و نیم برای این آلبوم وقت گذاشتیم، تعدادی از قطعات این آلبوم که به صورت تک آهنگ منتشر شده بود شنیده شده ولی با کیفیت اصلی منتشر میشوند و تعدادی زیادی از قطعات هم شنیده نشده باقی میماند تا آلبوم منتشر شود.
در چند هفته اخیر موج رکوردزنی در برگزاری کنسرت و فروش بلیتها راه افتاده است و یک حس رقابت در این زمینه ایجاد شده و برخی از خوانندگان به دنبال ثبت بیشترین تعداد کنسرت در گینس هستند، تا چه اندازه این جو به وجود آمده می تواند به بازار موسیقی کمک کند؟ نظرتان درباره این شکل از رقابت چیست؟
نکته اول اینکه با دوستانم که در واقع خوانندگان موفقی در موسیقی پاپ هستند و به قولی حالا رکوردهای جدیدی را در تعداد سانسها به هر شکلی به ثبت رساندند مشکلی ندارم، اتفاقا زمانیکه رقابت سالم باشد، همانطور هم که شما مشاهده میکنید توهین، اتفاقات نامعمول و حاشیهها بین دوستان ما وجود ندارد.
این یک واقعیت است که آثار عدهای از دوستان در یک زمان پرفروش است، فقط تنها آرزویی که من برای تک تک دوستانم دارم این است که عمر هنری طولانی داشته باشند، تنها نگرانی که من از پرکنسرتی و پرآلبومی همیشه برای خودم هم داشتم این است که عمر هنریام کوتاه نشود و سالهای سال مردم من را بشنوند و گوششان از شنیدن صدای من خسته نشود. برای این مسئله مطمئنا زمان لازم است تا شما فرصت داشته باشید یک اتفاق جدیدتری را رقم بزنید و آثارتان با رنگهای متفاوتی نسبت به هم منتشر شود؛ این رقابت قطعا بد نیست و به نظرم تا آنجا که بازار موسیقی را گرم کند لذت بخش است.
من تک تک این بچهها را دوست دارم به آنها تعلق خاطر دارم و همهشان خوانندگان موفق و توانایی هستند، مردم هم قطعا اشتباه انتخاب نمیکنند. این خوانندههایی که به نحوی هر کدام صدا و سبک خاص خود را دارند مورد توجه مردم قرار گرفتند و به نظر من به جا و درست است و جامعه ما به آنها نیاز دارد. هرچقدر که این موسیقی و قطعات، آلبومها و کنسرتها پررونقتر باشد در واقع لطفی است که به خود موسیقی شده است و برنده این بازی همه ما خوانندگان و اهالی موسیقی هستیم، فقط نگرانی من همیشه این است که عمر هنری این دوستان کوتاه نشود.
قطعه «دوباره ایران» شما در زمان انتخابات بسیار شنیده شد و در زمره قطعات ملی میهنی قرار گرفت، برنامه تازهای برای تولید قطعه مناسبتی دیگری دارید؟
من درس همراه با مردم بودن، برای مردم خواندن در غمها و شادیهایشان و همراه بودن با مسایل اجتماعی و سیاسیشان را از استاد بزرگ همهمان محمدرضا شجریان گرفتم، خواننده یا اصولا هنرمند، نمیتواند نسبت به اتفاقات اجتماعش بیتفاوت باشد، قطعا برای همه ما مهم است که اتفاقات اجتماعمان به چه سمتی میرود. همانطور که قطعه «دوباره ایران» را برای خیزش بزرگ مردم در انتخابات خواندم و با اکثر مردم همراه شدم، همینطور برای شهید حججی قطعهای را اجرا کردم و قطعات دیگری را هم به فراخور اجتماعم خواندم.
به طور کلی من خواننده عاشقانههای مردم هستم و به این انتخابی که مردم داشتند و لقبی که به من دادند افتخار میکنم، از سوی مردم به خواننده عاشقانهها شهرت پیدا کردم و بابتش بسیار خوشحالم.
فضای میان هنرمندان و اهالی رسانه در این چند وقت اخیر فراز و نشیب زیادی داشته است، در حوزه موسیقی، رابطه هنرمندان این حوزه و رسانهها را چه طور ارزیابی میکنید؟ به نظرتان رابطه سالم یا بیمار است؟ تجربه شخصی تان از مواجهه با رسانهها چطور، به خاطره تلخ یا شیرین بدل شده است؟
من پیرو اتفاقات یک سال گذشته و حمایتی که بعضی از رسانه ها از من داشتند و گاهی کم لطفی هایی بوده خاطراتی دارم، اصولا اعتقادم این است که بیان حقایق و پشتیبانی هنرمندانی که واقعا بلندگو و رسانه شخصی ندارند که دیده و شنیده شوند رسالت اصلی بخش هنر در رسانهها و خبرگزاری هاست. چهرههایی که لیاقت بالا آمدن و دیده شدن را در هنر دارند ولی ابزاری ندارند، رسالت رسانه است که به آنها کمک کند تا هنر واقعی و در واقع چهرههای و طعم های نو و جدید را در هنر را نشان دهد.
گاهی هم کم لطفیهایی شده است ولی به نظرم بخشهای خاصی از خبرگزاریها مانند خبرآنلاین که من خیلی آن را دوست دارم این امنیت را همیشه داشته که از چهرههای جوانتر و کمتر دیده شده حمایت کرده، برای درست بودن اخبار وقت گذاشته و بعد آن را منتشر کرده. این ها رسالت خبرگزاری است که اگر محقق شود همه به حق خود خواهند رسید.
مسئله برگزاری کنسرت در استان خراسان همچنان به صورت کامل حل نشده است، اما به تازگی شاهد برگزاری کنسرت هایی از سوی خوانندگانی چون علیرضا قربانی و سالار عقیلی در طرقبه و شاندیز هستیم، با توجه به اینکه خودتان از خطه هنرپرور خراسان هستید، این امکان وجود دارد که جوی که علیه کنسرت در مشهد وجود دارد از بین برود؟
برنامهریزیهایی در حال انجام است، واقعیت این است که من در شهر خودم نیشابور دوست دارم کنسرت برگزار کنم و این اتفاق بیفتد که بتوانم برای مردم شهرم بخوانم. «ماه و ماهی» تا به امروز در شهر خودش نیشابور اجرا نشده و این برای من دردآور است و دلیلش را هنوز متوجه نشدم. موسیقی هنر بسیار شریفی است که می تواند اوقات بسیاری از جوانان را به اوقات خوش و عاشقانه مبدل کند.
موسیقی مملو از دوستی، انسانیت و اتفاقات خوب و عاشقانه است و دلیل ندارد که در زمانهای که تمام هجمههای فرهنگی از شبکهها، فیلمها، سریالهای با ساختار نادرست در اختیار همه است موسیقی شریف ایرانی را در بند قرار دهیم و در حالیکه یک تعداد رسانههای غیرمجاز آزادانه مشغول تولید، پخش و انتشار آثار مخرب برای اجتماع هستند و ما یک ابزار خوب خودی که میتواند بازویی برای نگه داشتن فرهنگ و اتفاقات خوب داخلی باشد را از دست بدهیم و ممنوعش کنیم، این مسئله برای من غمانگیز است و امیدوارم به زودی این اتفاق رخ دهد. برنامهریزیهایی هم در حال انجام است که در خراسان هم من در خدمت هم استانیهای عزیزم باشم.
منبع: ایران اکونومیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۴۷۱۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسندهای که بسیاری او را با شاهکارش «سهگانه نیویورک» (شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته) میشناسند و من با رمانهای دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس».
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقهمندان زیادی در ایران دارد، به طوریکه ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتابهای او را با رعایت قانون کپیرایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه میکردند و به چاپ میرساندند.
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگینامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سهگانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسیزبان مطرح شود. پس از انتشار این سهگانه، منتقدان و کتابخوانها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند.
سهگانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستانهایی بهیاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود میکنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی میشوند؛ اتفاقهایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتابها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگیهای انسانی و عاطفی هستند.
جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسندهای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهمترین مؤلفههای آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است.
قهرمانهای کتابهای استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشههای دیگری مییابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آنها را به این پرسش میرساند که
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سالها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان میتواند آینهای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیتها به کشف خود دست پیدا کند.
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که میخواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند.
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بیخانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس میشود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیمتر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه میافتد. داستان سفر آنها توسط آقای بونز روایت میشود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنیترین و هیجانانگیزترین داستانها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسانها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
نوشتن از جزئیترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگینامهای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئیترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانهوارش به بیسبال و موسیقی.
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود.
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شدهاند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ بهطور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
استر در مورد ورودش به دنیای فیلمسازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسندهام. نویسندگی کار من است. فیلمسازی برای من یک راه دیگر برای قصهگویی است».
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باومگارتنر» منتشر شده، به پروفسوری میپردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه میکند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماریاش دست و پنجه نرم میکرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبههایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس میکنم وضعیت سلامتیام آنقدر مخاطرهآمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که مینویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطهام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».